سال 467 در زمان سلطنت جلال الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک ، چون خواستند ترتیب تقویم یعنی محاسبه سال و ماه را بر طبق قوانین نجومی و دقیق معین کنند، گروهی از دانشمندان آگاه به علم نجوم را برای این کار انتخاب کردند و آنها مامور بودند تا محاسبه را ترتیب دهند و این محاسبه ، درست ترین و دقیق ترین محاسبه سال شماری و معروف به تقویم جلالی است و خیام یکی از این دانشمندان و گویا سرپرست این گروه بوده است.هر دستگاه تقسیم زمان به سال ، ماه ، هفته و روز و جدولی که شامل این تقسیمات است ، به تقویم یا تاریخ موسوم است.همه این دستگاه های قراردادی حساب زمان در نهایت به امور متناوب طبیعی و دوره های گردش طبیعی برمی گردد. در واقع باید گفت که تاریخ تقویم از زمانی شروع می شود که انسان به حال ماندگاری به زراعت پرداخت ؛ در نتیجه متوجه شد که موسم بذرافشانی به فواصل منظم همه ساله بازمی گردد.سپس به شمردن ایام میان 2 موسم متوالی بذرافشانی پرداخت.
ماههای قمری و مشکلات آن
از نخستین پیشرفت هایی که در حساب زمان حاصل شد، اتخاذ دوره گردش قمر بود. منجمان 2 تعریف برای ماه دارند؛ ماه نجومی که فاصله زمانی میان دو عبور متوالی قمر از مقابل یک ستاره ثابت است و ماه هلالی ، که فاصله زمانی میان دو مقارنه قمر و خورشید است.ماهی که در آن روزها از آن استفاده می شد، ماه هلالی بود. پس از آن که استفاده از ماههای قمری بر استفاده فصلها در تقسیم سال طبیعی غلبه پیدا کرد، ماهها را بر حسب فصلی که در آن می افتاد، نامگذاری کردند.مبنا قرار دادن ماههای قمری ، به عنوان حساب زمان ، با مشکل مواجه شد؛ چون پدیده های طبیعی که ماهها به مناسبت آنها نامگذاری شده بودند، باید همواره در همان ماه پیش بیاید که این ممکن نیست. راصدین نخستین ، وسیله ای برای محاسبه طول دقیق سال شمسی و قمری نداشتند، ولی عده ای از آنها، با شمردن تعداد ایام میان 2 انقلاب متوالی یا 2 اعتدال متوالی و حساب متوسط ارقام حاصل در طی چندین سال ، طول سال شمسی را نزدیک به 365 شبانه روز به دست آورده بودند. این گونه که مشهود است، سال شمسی نزدیک به 11 شبانه روز از 12 ماه هلالی ، طولانی تر است. اگر یک رصدکننده بدوی می خواست تناظر ماهها را با فصول طبیعی تا حدی محفوظ نگه دارد، مجبور بود اختلافی را که از جمع شدن تفاوت 11 روز در هر سال حاصل می شد و پس از 3 سال به بیش از یک ماه اضافه می شد، تصحیح کند.راه ساده این مساله ، کبس (kabs) یعنی الحاق یک ماه قمری اضافی بود. در چنین دستگاهی ، بعضی سالها 12ماهه و بعضی 13 ماهه می شدند.بسیاری از اقوام بدوی کبس را از طریق مشاهده انجام می دادند.
سال شمسی
برای مصریان قدیم ، به مناسبت نقش حیاتی طغیان های سالانه رود نیل در اقتصاد زراعتی آنها و به ترتیب نسبتا منظم این طغیان ها، سال شمسی اهمیتی بیش از سال قمری داشت.به همین دلیل ، از زمانهای بسیار دور، تقویم شمسی خالص ، جایگزین تقویم قمری بدوی شد. سال شمسی به 3 فصل 4 ماهه تقسیم می شد.هر ماه 30 شبانه روز بود و پس از 12 ماه ، 5 روز اضافی درج می شد و به این ترتیب ، سال درست ، مرکب از 365 شبانه روز بود.در سالی که این تقویم اختیار شد، اولین روز اولین ماه ، مقارن ، رصد تشریق شعرای یمانی آغاز شد و انتخاب آن مسلما به این سبب بود که تقریبا مقارن آغاز طغیان نیل و انقلاب صیفی بود.
تقویم جلالی یا ملکی
تقویم شمسی که در زمان جلال الدوله ملکشاه سلجوقی تاسیس شد و در قسمت اعظم ایران رواج یافت ، همان تقویمی است که امروزه رایج است.مبدا این تقویم روز جمعه 9 رمضان 471 هجری قمری است. سال جلالی از اول بهار آغاز می شود و 12 ماه 30 روزه و 5روز اضافی به دنبال ماه دوازدهم دارد. روز اول سال جلالی ، یعنی روز ورود خورشید به اعتدال بهاری با روز ورود خورشید به نخستین درجه حمل انطباق یافت با این قرارداد، سال جلالی به عکس سال مسیحی که در هر 10 هزار سال ، قریب 3 روز با سال شمسی اختلاف پیدا می کند، همیشه مطابق با سال شمسی قرار دارد و آن را می توان دقیق ترین تقویم جهان دانست ؛ ولی سالهای کبیسه در تقویم جلالی ، ثابت نیستند و کبیسه کردن موقوف به نتایج رصد هر سال است.
تقویم های زرتشتی
زرتشتی گری در دوره ساسانی رواج یافت. پس از حمله اعراب ، زرتشتیان در مناطق مختلف پخش شدند که باعث پیدایش تقویم های گوناگون شد.تقویم زرتشتی ، خورشیدی است و با زمان تاجگذاری آخرین پادشاه زرتشتی ، یزدگرد سوم ، شروع می شود.سال تقویم اوستایی (زرتشتی) در هر 4 سال ، یک شبانه روز یا به طور دقیق تر در هر 128 سال ، 31 شبانه روز از سال شمسی حقیقی عقب می افتد و در نتیجه ، مثلا نوروز در طول سال تغییر می کند.در باب تنظیم زمان در ایران باستان ، اطلاعات قطعی در دست نیست. احتمالا در بدو امر، سال قمری ایجاد شده ، ولی ظاهرا میان مردم کشاورز و گله دار، که اساس کارهایشان بر فصول طبیعی است ،باید بزودی ترتیب کبیسه ای داده شده باشد.اولین شکل تقویم که از آن نزد اقوام ایرانی خبر داریم ، تقویم اوستایی قدیم است که قمری - شمسی و آغازش بر پایه انقلاب سیفی بوده است.بعید نیست که در نتیجه مهاجرت اقوام ایرانی و به اقتضای آب و هوا یا به واسطه رابطه ای که با تمدن بابلی و آشوری داشتند، مبدا سال آنها تغییر کرده باشد. نشانه این تقویم پارسی قدیم در کتیبه های داریوش پیدا شده است.تقویم اوستایی در تمام جزییات با تقویم مصری مطابق است و هر روز ماه ، چنان که در مصر معمول بوده ، به یک فرشته موکل منسوب و به اسم او موسوم است و البته تنها مشکل در این تقویم ، همانند بسیاری از تقویم های دیگر، کبیسه گیری بوده است که این مشکل با به وجود آمدن تقویم جلالی تا حدودی حل شد.
نوشته شده توسط
مهدی
86/12/4:: 10:16 صبح
|
() نظر